[ad_1]
چند روز ازحمله به کپیتول هیل، دونالد ترامپ سرانجام – اما بسیار دیر – در یک سخنرانی کوتاه ، که ظاهراً توسط معقولترین همکارانش پیشنهاد یا تحمیل شده بود ، اعلام کرد که در 20 ژانویه کاخ سفید را ترک خواهد کرد و اطمینان حاصل می کند که انتقال به روشی منظم انجام می شود.
اما رئیس جمهور عزل كننده سرسختانه از پذیرفتن آن خودداری كرد پیروزی توسط جو بایدن و صحت روند انتخابات ، زیرا این به معنای عدم پذیرش آشکار خطی است که تاکنون دنبال شده است ، که هدف آن بطلان انتخابات به اتهام تقلب در انتخابات (و هرگز ثابت نشده) بود. و او از محکوم کردن صریح حمله مسلحانه به مقر کنگره اجتناب می کند ، زیرا حتی در این مورد محکومیت وی یا حتی فاصله واضح تر وی را مجبور به ترک پشتیبانی می کند ، صریحاً به اعتراض و اعتراض خشونت آمیز و مسلحانه ، که خودش اصرار داشت در واشنگتن تظاهرات کند.
بنابراین ، چند روز پس از اتفاقی که به اتفاق آرا داوطلب با وزنی بی سابقه برای دموکراسی و نهادهای ایالات متحده در نظر گرفته می شود ، قانونی است که شروع به تعجب کنیم که حمله به مقرهای کنگره چه تاثیری می تواند بر سیاست و جامعه داشته باشد ایالات متحده آمریکا و چقدر می تواند وزن داشته باشدبرنامه سیاسی رئیس جمهور منتخب که از 20 ژانویه در کاخ سفید کار خود را آغاز خواهد کرد (ترامپ اظهار داشت که در این مراسم شرکت نخواهد کرد).
در جبهه سیاسی داخلی ، بایدن میراث دار دولت جدا شده و قطبی شد. حتی اگر شورشیان عصبانی که به کاپیتول هیل حمله می کنند ، فقط یک اقلیت رادیکال و صریح را در انتخاب کنندگان ترامپ نمایند ، این واقعیت همچنان باقی است که حدود 75 میلیون آمریکایی برای دوره دوم ریاست جمهوری رأی دادند. بنابراین اجتناب ناپذیر است که برای بایدن اولویت اول و اصلی بهبود این شکستگی ، به بازیابی جو هماهنگی ملی در اطراف چندین هدف مشخص شده
با این حال ، این وظیفه ای است که با زمینه تعصب آتشین ، که به طرز ماهرانه ای توسط ترامپ ایجاد شده ، پیچیده است اکثریت قاطع در سنا پیروز شدو از منظر پیچیده ، دیدگاه های کلی تر کشوری که هنوز اقدامات موثری را برای مبارزه با همه گیری شناسایی نکرده و یک استراتژی معتبر برای شروع مجدد اقتصاد اتخاذ کرده است.
از این منظر ، دو ناشناخته بهم پیوسته در دستور کار بایدن قرار دارند: اولین مورد مربوط به اهداف ترامپ پس از ترک کاخ سفید است. مورد دوم مربوط به آینده حزب جمهوری خواه پس از پایان ریاست جمهوری ترامپ است. تصور اینکه ترامپ بخواهد یا می تواند سیاست را رها کند دشوار است ، زیرا فقط با حفظ یک نقش سیاسی او می تواند از منافع اقتصادی اساسی خود بهتر محافظت کند و بهتر از خودش دفاع کند. در دادرسی های مختلف دادگاه که وی قبلاً (یا احتمالاً می تواند) در آن شرکت داشته باشد.
برای ماندن ترامپ در سیاست ، شاید تا انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 ، این می تواند به معنای تلاش برای حفظ رهبری گوپ باشد (شاید با تبدیل شدن به یک برنامه معتدل تر) یا ، در عوض ، خود را در راس یک جنبش سیاسی جدید قرار دهد. در خارج از حزب جمهوری خواه ساخته شود و به هسته محکم رأی دهندگان ترامپ یکسان تر و رادیکال تر اعتماد کند.
دوره عدم اطمینان زیادی برای جمهوری خواهان نیز در حال گشودن است. پس از از دست دادن ریاست جمهوری ، مجلس و در واقع سنا ، زمان انتخاب به گوپ تحمیل شد. و گزینه های مختلف بین فرضیه ادامه تکیه به رهبری ترامپ – اساساً غیرمرتبط با DNA اولیه حزب ، اما تاکنون به وی امکان حکومت را داده است – و احتمال خلاص شدن از دست اندازهای دست و پاگیر و گاه غیرقابل کنترل برای جستجوی رئیس جمهور مغلوب. رهبری جدید ، نزدیکتر به فرهنگ سیاسی حزب اما احتمالاً بیگانه تر با رای دهندگانی که در انتخابات ریاست جمهوری ظهور کردند.
ترازنامه های جدید (یا قدیمی) که در حزب جمهوری خواه ظاهر می شوند ، به نوبه خود در انتخابی که بایدن باید انجام دهد سنگینی وزن دارند. اما در هر صورت ، به نظر می رسد اجتناب ناپذیر است که بایدن بیشتر برنامه خود را به بعد داخلی اختصاص دهد: بازگرداندن جو هماهنگی و گفتگوی ملی ، منزوی کردن افراط گرایان راست گرا و سوپرماتیست های سفیدپوست ، مقابله با اخبار جعلی و افسانه های شهری که سیاست های آمریکا را مست کرده اند. او با حمایت رئیس جمهور معزول ترامپ و ترامپ تروریست تر را به حاشیه برد و حداقل بخشی از منتخبان معتدل خود را به دست آورد. اما همچنین برای کنترل آن م componentلفه چپ حزب دموکرات ، که در موفقیت آن نیز نقش داشته است و تا کنون انتقاد زیادی نسبت به اولین انتخاب رئیس جمهور منتخب.
بعید است که بایدن حداقل در مرحله اول دوره ریاست خود بتواند تسلیم شود سیاست خارجی و بازیابی نقش بین المللی واشنگتن. اگر ایالات متحده ترامپ از انجام مسئولیت های قدرت هژمونیک امتناع می ورزید ، و چارچوب بین المللی را بدون داشتن یک رهبر شناخته شده رها می کرد ، بایدن باید سخت تلاش کند تا ایالات متحده را به اولویت از دست رفته در زمین بدلیل اشتباهات بیش از حد بیش از حد سلف خود بازگرداند.
به استثنای موارد بسیار اندک ، حوادث 6 ژانویه تقریباً در همه جای جهان مورد ابراز تأسف و محکومیت کمابیش صادقانه قرار گرفت. همراه با حیرت و وحشت در آن کشورهای دوست و متحد که مدتهاست عادت کرده اند دموکراسی آمریکا را به عنوان یک الگو و نمونه ببینند. با رضایت پنهان در آن کشورها ، مخالفان یا رقبای ایالات متحده ، که در اشاره به اینکه واشنگتن دیگر قادر به درس دادن به دموکراسی یا احترام به قانون نخواهد بود ، کوتاهی نکردند.
با این حال ، به طور کلی ، در سراسر جهان آشکار شده است که حمله Capitol Hill توسط تعدادی از دیوانگان تحریک شده توسط رئیس جمهور شکست خورده و برکنار شده به طرز چشمگیری پایان یافت. حماسه ناموس ترامپ و مرحله جدیدی برای ایالات متحده و جهان آغاز شده است که بایدن انتظار رهبری مسئولیت پذیر و سازنده را دارد.
این امر بیش از هر چیز در مورد اروپا با چالش خودمختاری استراتژیک دست و پنجه نرم می کند: هدفی که مدتهاست اعلام می شود ، هنوز تا حدی تفرقه افکن است ، اما مهمتر از همه هنوز رسیدن به هدف نیست. شرایط امروز بهتر از گذشته نزدیک است. با وجود دولت آمریكا ، یك شریك ضروری در این مسیر ، كه برای گفتگو و همكاری گشوده تر است ، اما در عین حال با یك بستر داخلی پیچیده و مسئله دار تضعیف می شود ، اروپا چشم اندازهای جالبی دارد. ما اروپایی ها وظیفه داریم بدانیم که چگونه آنها را درک کنیم.
[ad_2]