[ad_1]
وقتی در میزهای دوحه بود برای ورود طالبان به دولت آینده افغانستان مذاکره می شود ، کسانی هستند که آینده ای را که تاکنون زندگی کرده اند و آنچه را که در پیش رو دارند نمی بینند. مردم جامعه شهدای خزر که تعداد آنها چهار تا هفت میلیون نفر است از مجموع سی و هشت نفری که به جمعیت کشور رسیده اند ، جمعیت دارند.

ایمان شیعه قومی ، که بیشتر مورد حمله بنیادگرایی سنی قرار گرفته است. ابتدا در نسخه طالبان و با رشد تصاعدی دولت اسلامی شام یا خراسان ، که عمدتا توسط مخالفان طالبان از مواضع کویته شورا شکل گرفته است. بنابراین تنها کاری که باید بکنیم جنگیدن است. این دیدگاه آن دسته از جوانان است که به یک گروه مسلح به نام مقاومت در برابر عدالت پیوسته اند. آنها پس از دیدن و کمک به فرار برادران به غرب ، این کار را انجام می دهند ، که معمولاً ناشکرانه و در طول سالها کمتر دوستانه عمل می کند. شخصی همچنین سعی کرد لباس ارتش دولت را بپوشد. اما علاوه بر حقوق و دستمزد ، هرچند جذاب (طالبان به پلیس خود بیشتر پرداخت می کنند) ، بخشی از نیروهای امنیتی افغانستان از هر دو جبهه اصولگرایان در معرض آتش دو برابر قرار می گیرند. زیرا حتی عمامه های برادر ، که قصد مذاکره در مورد یک فردا سیاسی را دارند ، به حمله به ارتش ادامه می دهند ، ارتش آنها را یکی از همکاری های اشغالگران خارجی می دانند.

در میان جوانانی که ایمان دارند این یک انتخاب اجباری برای سلاح ها است ، همچنین کسانی هستند که به جماعت های دیگر افتاده اند. بحثهای زیادی در مورد گانی علیپور ، معروف به “فرمانده شمشیر” بود ، كه بین منطقه خزر پایتخت ، دشت برچی متعدد ، كه مدارس ، مساجد و خیابانها از آن خون آلود است ، و استان وردک مردان علیپور مورد احترام هستند که دو سال پیش پس از بازداشت دو روزه توسط ارتش در کابل برای آزادی او قیام کردند. او می گوید که از قومیت در برابر پروژه تخریب مورد مطالعه افراط گرایی سنی دفاع می کند ، اما کسانی هستند که او را به همان خشونت متهم می کنند همانطور که وی را به عنوان یک رهبر نظامی دیگر نشان می دهند ، نقشی که هرگز در کشور تعیین نمی کند. در حقیقت ، در صورت ورود طالبان به دولت بعدی یا کنار گذاشته شدن ، ممکن است برخی از سناریوهای درگیری مجدداً باز شود. بدیهی است که در حالت دوم ، آنها کسانی هستند که جنگ علنی را از سر می گیرند ، اما مبارزه بین اقوام می تواند نفس خود را بکشد ، مانند سی سال پیش. و اگر هنوز خاطرات و افسانه هایی درباره مبارزان آن زمان وجود دارد ، در حالی که دیگران منسوخ شده اند ، سایه تاریک و بار سیاسی ناشی از آن را بر زندگی روزمره طولانی می کنند. یکی ، دوستم ازبکستان ، که پسرش باتور امروز در دوحه در حال مذاکره است ، شاهد بود که نظام الدین کیساری ، حامی او ، به اتهام خشونت و تجاوز ، مانند او متهم شده است.

اما در سال 2017 ، او پرواز کرد برای یک استان ترکیه و تا زمان آرام شدن آب و از بین رفتن اتهامات دور می ماند. از طرف دیگر ، کایساری توسط رئیس جمهور غنی دستگیر شد ، که مفتخر بود که عدالت را برقرار کرده است ، مگر بعد از چند ماه ، همه چیز را برای آزادی کیاسر بازگرداند و او را برای کنترل دارایی شبه نظامیان مسلح بازگرداند. به همین دلیل افغانستان هرگز ناپدید نشده است. استانها به مناطقی تقسیم شده اند که توافق نامه های نانوشته ، رئیسان این مناطق را مجبور به اقدام و سودآوری از طریق قاچاق (تریاک و اسلحه برای همه چیز) می کنند ، خواه حوزه قضایی ایالت باشد (نه تعداد زیادی) ، یا طالبان غالب باشند. هم مدعیان و هم داعش به پرچم و قدرت بزرگ علاقه مند هستند ، بقیه در زیر رشد تجارت مذاکره می کنند. اما جناح های مسلح مانورهای بزرگ و متوسط را جذب می کنند ، نیروهای منطقه ای که از دهه ها قبل بر اوضاع افغانستان تأثیر می گذارند. دولت پاکستان با طالبان ارتدکس ، افراد اهونزاده دوبیتی می کند و اطلاعات اسلام آباد اسلام گرایان خراسان را تشویق می کند. دولت ایران شبه نظامیان رهبران نظامی را مورد نوازش و بودجه قرار داده است و در سالهای اخیر پاسداران خزرهای جوان حاضر در قلمرو خود را در گردان های فاطیمون که در سوریه درگیر هستند تقویت کرده است. مسلم نیست که خزرها با چنین شبه نظامیانی نیز در خانه می جنگند تا برای همیشه از خانه بیرون نشوند.
انریکو کمپوفردا
[ad_2]